شما مالک این فایلی که در حال فروش در پوشه است هستید؟ کلیک کنید

سیاست نه شرقی نه غربی و حمایت از ملل مستضعف و جنبش های آزادی بخش

موضوع : سیاست نه شرقی نه غربی و حمایت از ملل مستضعف و جنبش های آزادی بخش

توضیح: این فایل به صورت ورد و آماده ی پرینت می باشد

مقدمه
انقلاب اسلامي ايران سرفصل جديدي در روند مطالعات مربوط به تحولات انقلابي در جهان محسوب مي شود. از سال 1979 به بعد تئوريهاي جديد انقلاب ارائه شد و مراكز مطالعات سياسي و اجتماعي، بررسي تحولات انقلابي در جهان سوم را محور فعاليتهاي خود قرار دادند. بسياري از پژوهشگران بر اين اعتقاد مي باشند كه تجربه انقلاب اسلامي و تولد نظام سياسي مبتني بر اصول و قواعد اسلامي، به عنوان يك نمونه استثنايي در تحولات انقلابي محسوب مي شود، زيرا انقلاب ايران خارج از مدار سرمايه داري غرب و سوسياليسم شرق، خود را به جامعه جهاني تحميل نمود. از اين رو مي توان آن را به عنوان اولين الگوي انقلابي و اسلامي در جهان سوم و خاورميانه مورد توجه قرار داد. ويژگي اصلي انقلاب ايران را بايد در ابعاد ايدئولوژيك و فراگير بودن طبقات و گروههايي دانست كه در شكل دادن به تحولات سياسي ايران مشاركت داشتند. بر همين اساس رهبران انقلاب اسلامي ايران، گامهايي جدي و فراگير براي معرفي انقلاب ايران به عنوان مدل سوم درسياست برداشتند. آنان انقلاب اسلامي را هدية خداوندي مي دانستند كه به ملت ستم كشيده و چپاول شده ايران ارزاني شده است.
در دوران رژيم پهلوي، ايران از سياست اتحاد و ائتلاف با غرب حمايت به عمل مي آورد، اما بعد از پيروزي انقلاب اين روند دگرگون شد. ايران با جهت گيري نه شرقي- نه غربي،‌ نشان داد كه تحولات جهاني را خارج از معادلة قدرت در نظام دو قطبي حاصل از جنگ سرد مورد پيگيري قرار مي دهد. در تحقيق حاضر به بررسي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران براساس اصل نه شرقي- نه غربي پرداخته خواهد شد. ابتدا زمينه هاي شكل گيري اين سياست در ايران بعد از انقلاب را مورد بررسي قرار مي دهيم و در ادامه به تبيين اين اصل پرداخته خواهد شد. سپس براي عيني تر كردن بحث،‌ به تقسيم بندي سياست خارجي ايران براساس اين اصل خواهيم پرداخت، آن را به سه دوره تقسيم كرده و نمود عملي آن در اين دوره ها را مورد بررسي قرار مي دهيم. با توجه به ابعاد ايدئولوژيكي اين انقلاب و ادعاي جهانشمولي آن،‌ رهبران انقلاب اسلامي همزمان با نفي وابستگي و سلطه شرق و غرب،‌ صدور آن را مدنظر قرار داده بودند و به عنوان يك جايگزين انقلابي در جهان از آن ياد مي كردند، بنابراين به بررسي جنبه ديگر انقلاب ايران كه همان صدور آن و حمايت از ملل مستضعف و جنبش هاي آزادي بخش مي باشد نيز پرداخته خواهد شد.
زمينه هاي شكل گيري سياست نه شرقي- نه غربي
بعد از جنگ جهاني دوم، نظام دو قطبي بر محور دو ابرقدرت آمريكا و شوروي بر جهان و روابط بين الملل حاكم، سايه افكنده بود و علي رغم برقراري تز همزيستي مسالمت آميز و آ‎غاز دوره تشنج زدايي اين فكر همچنان حاكم بوده است كه هيچ حادثه و تحول مهم سياسي در دنيا رخ نخواهد داد و پايدار نخواهد ماند مگر اينكه در رابطه و حمايت يكي از دو ابرقدرت باشد. از طرف ديگر با توجه به تضاد منافع و وجود رقابت ميان دو ابرقدرت، هر تحول سياسي در دنيا كه به ضرر و در خلاف جهت منافع يك ابرقدرت صورت گيرد مالاً به نفع ابرقدرت ديگر خواهد بود.
بين سالهاي 1975 تا 1980 ، در حدود هشت رژيم انقلابي در كشورهاي جهان سوم به قدرت رسيد. اين كشورها شامل آنگولا، اتيوپي، گرانادا، موزامبيك، نيكاراگوا، افغانستان، يمن جنوبي و ايران بود. به غير از ايران بايد ساير رژيمهاي انقلابي را جزء مجموعه هاي سوسياليستي طبقه بندي نمود و در اين ميان تنها ايران بود كه سطحي مساوي از خصومت و تعارض نسبت به شرق و غرب را در رفتار خود نمايان ساخته بود. ساير واحدهاي انقلابي توانستند صرفاً خود را به جنبش عدم تعهد نزديك نمايند و از انجام هرگونه اقدام مستقل فراگير عاجز ماندند. [1]
وقوع انقلاب در ايران به همان اندازه كه مبين مخالفت با سياستهاي داخلي شاه بود، نشان از ناخرسندي از سياست خارجي او هم داشت. محور حمله مخالفان شاه به سياست خارجي او را انتقاد از اتحاد عملي او با آمريكا تشكيل مي داد و از همين جهت به او لقب «شاه آمريكايي» داده بودند. اين اتحاد عملي نتيجه رويدادهاي سالهاي 56-1351 بود. در سال 1351 نيكسون، به شاه وعده داد كه مي تواند هر نوع تجهيزات نظامي متعارفي كه بخواهد از آمريكا خريداري كند. شاه روياي تبديل ايران به يكي از پنج قدرت نظامي متعارف جهان را در سر مي پروراند و واشنگتن نيز با سپردن وظيفه ژاندارمري خليج فارس به او تا حدودي سوداهاي وي را تيزتر مي كرد. [2] اما از ديد بسياري اين نقش شاه به عنوان نماينده آمريكا، نشانة خوش خدمتي كامل او به ايالات متحده و از دست رفتن استقلال كشور بود. اين احساس عمومي يكي از سرچشمه هاي ژرف بيگانگي و بيزاري مردم از رژيم شاه بود.
از طرف ديگر به اعتقاد بسياري انقلاب اسلامي، انقلابي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و ايدئولوژيكي بود. ولي بعد ايدئولوژيكي اين انقلاب از اهميت بيشتري برخوردار بود چرا كه از يك طرف خمير مايه انقلاب از آن شكل گرفت بود و از طرف ديگر آينده انقلاب را جهت گيري مي نمود.
براين اساس بود كه ايدئولوژي اسلامي بعد از انقلاب نه تنها سياست داخلي را ترسيم نمود، بلكه سياست خارجي نيز نشأت گرفته از آن تلقي گرديد. براساس ايدئولوژي اسلامي هرگونه وابستگي به قدرتهاي خارجي و سلطه غيرمسلمانان و بيگانگان بر مسلمانان نفي مي گردد. با پيروزي انقلاب در ايران، ايستارهاي نظام سياسي به گونه اي عميق و همه جانبه دگرگون گرديد. ايستارهاي جديدي در حوزه سياست به طور اعم و سياست خارجي به طور اخص در چارچوب نظام ايدئولوژيك برآمده از انقلاب، جايگزين مولفه هاي قبلي گرديد. مبناي دوستي، خصومت، سياستهاي همكاري جويانه و حتي الگوهاي تعارض در برخورد با گروهها و واحدهاي سياسي، ناشي از رهيافت ايدئولوژيكي حاكم بر نظام سياسي ايران بعد از انقلاب شد. موضوع صدور انقلاب و سياست «نه شرقي، نه غربي» تنظيم و منجربه شكل گيري ايدئولوژي نظام سياسي ايران گرديد. بعد از پيروزي انقلاب، در زمينه سياست خارجي، ايران از حالت يك كشور اصلي طرفدار غرب تغيير كرد و تحت سياست نه شرقي، نه غربي سياستهاي خود را تنظيم كرد. جنبه هاي مختلف سياست خارجي ايران، كه آن را از سياستهاي پيشين متمايز مي‌كند در ابعاد زير مي توان ذكر كرد.
1- عدم وابستگي به شرق و غرب   2- حمايت از حقوق مسلمانان و ملتهاي مستضعف در سراسر جهان  3- نفي هرگونه سلطه جويي و سلطه پذيري  4- تز صدور انقلاب  5- سياست اعلام حمايت از آزادي فلسطين
تبيين سياست نه شرقي- نه غربي
اصل «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» از دو قسمت تشكيل شده است كه بخش اول حالت نفي و بخش دوم حالت اثباتي اصل مزبور را بيان مي‌كند. به عبارت ديگر مفهوم ايدئولوژيكي اين اصل،‌ نفي سلطه و حاكميت سياسي و مكتبي شرق و غرب و برقراري حاكميت و ولايت نظام اسلامي بر جامعه مي باشد. امام خميني در يكي از پيامها تصريح مي كنند كه «ما در عين حفظ اصول اسلام، براي هميشه تاريخ حافظ خشم و كينه انقلابي خود و مردم عليه سرمايه داري غرب و در رأس آن آمريكاي خونخوار و كمونيسم و سوسياليزم بين المللي و در رأس آن شوروي متجاوز مي باشيم. شعار ما يعني اصل نه شرقي، نه غربي ترسيم كننده سياست واقعي عدم تعهد كشورهاي اسلامي و كشورهايي است كه در آينده نزديك و به ياري خدا، اسلام را به عنوان تنها مكتب نجات بخش بشريت مي پذيرند و ذره اي هم از سياست عدول نخواهيم كرد. كشورهاي اسلامي و مردم مسلمان جهان نبايد وابسته به غرب و اروپا و آمريكا و نه وابسته به شرق و شوروي باشند». سخنراني 10/8/1367 [3]
اين مفهوم به عنوان يك اصل كلي در ترسيم سياستهاي داخلي و خارجي نظام جمهوري اسلامي مورد استناد قرار مي گيرد و در دو بستر ايدئولوژي و بستر سياسي قابل ملاحظه است. اما بيشتر بستر ايدئولوژيكي آن مورد توجه قرار گرفت و مصداق آن را در ستيز با آمريكا و شوروي مي توان جستجو كرد.

فهرست مطالب

عنوان                                        صفحه

1- مقدمه    1

2- زمينه هاي شكل گيري سياست نه شرقي،‌ نه غربي    2

3- تبيين سياست نه شرقي ، نه غربي    5

4- بررسي سياست خارجي ايران بعد از انقلاب براساس اصل نه شرقي،
نه غربي    10

5- صدور انقلاب و حمايت از ملل مستضعف و جنبشهاي آزادي بخش    23

6- نتيجه گيري    29

7- پي نوشت ها    34

8- فهرست منابع     36

دانلود کامل این فایل ، بعد از خریداری

برچسب ها: تحقیق سیاست نه شرقی نه غربی و حمایت از ملل مستضعف و جنبش های آزادی بخش دانلود و خرید مقاله سیاست نه شرقی نه غربی و حمایت از ملل مستضعف و جنبش های آزادی بخش نه شرقی نه غربی حمایت از مستضعف جنبش آزادی بخش ملل مستضعف انقلاب رشته علوم سیاسی

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

قاطی پاتی دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید